آنها با نام "اسماويل"خوانده مي شد پيامبر اكرم(ص) در مدينه حضرت علي (ع) را
طلبيد و نامه اي براي يهوديان خيبر به علي (ع) املاء كرد و حضرت علي (ع) آن
را نوشت مضمون نامه دعوت يهوديان به سوي اسلام بود نامه به دست يهود خيبر
رسيد:
آنها نزد بزرگ و دانشمندشان اسماويل (عبد الله بن سلام) آمدند و با او در اين باره مشورت
كردند و او را به مبارزه با پيامبر اسلام (ص) فرا خواندند اسماويل كه حقانيت پيامبر (ص) را
در باطن درك كرده بود به آنها گفت: آن گونه كه شما نظر مي دهيد دنيا را بر آخرت و عذاب
را بر مغفرت ترجيح ميدهيد نظر من اينست كه نزد محمد (ص) بروم و مسائل بسياري از تورات
و... از او بپرسم اگر پاسخ صحيح داد از آيين يهود جدا شده و به آيين اسلام بپيوندم اسماويل
برخاست و پرسش هاي زيادي از تورات استخراج نموده و روانه مدينه شد و در مسجد به محضر
پيامبر (ص) رسيد سلام كرد پيامبر (ص) پس از شناسايي به او فرمود: بنشين و هر چه سوال
داري بپرس. او سوالات بسيار از پيامبر نمود و جواب شنيد و همه را تصديق كرد و سر انجام
شهادتين را به زبان جاري نموده و مسلمان شد و با صراحت گفت :توحيد و معاد و حساب و كتاب
و... همه حق است اصحاب پيامبر(ص) تكبير گفتند آنگاه پيامبر(ص) او را عبدلله ناميد و وجود
او مايه شكوه اسلام و سرشكستگي يهود گرديد.
چند سوال او در رابطه با بهشت و دوزخ بود نظر شما را به بخشي از سوال او پيرامون بهشت و
پاسخ پيامبر (ص) جلب ميكنم:
.
.
.
عبد الله: به من خبر بده از بهشتيان كه ميخورند و مي آشامند ولي ادار و مدفوع ندارند
چگونه ميشود؟
پيامبر (ص): مثل آنها مثل جنين است كه در رحم مادر ميخورد و مي آشامد ولي ادرار و مدفوع
ندارد و اگر او ادرار و مدفوع ميداشت رحم مادرش شكافته مي شد.
عبدالله: راست گفتي به من خبر بده از نهرهاي بهشت كه چيستند؟
پيامبر (ص): نهري از شير است كه رنگش ثابت و خلل ناپذير مي باشد و نهري از شراب طهور
است و نهري از عسل ناب و نهري از آب صاف و زلال است.
عبدالله: راست فرمودي آيا اين نوشيدني ها در اين نهر ها راكد است يا جاري؟
پيامبر (ص): در زير درخت هاي بهشت جاري است.
عبدالله: راست فرمودي آيا چنين چيزي در دنيا نظيري دارد؟
پيامبر (ص): آري به درياها نگاه كن آن همه باران بر آنها مي بارد و نهرها از آن جدا ميشود در
عين حال كم و زياد نميشوند.
عبدالله: راست فرمودي نهرهاي بهشت را براي من تعريف كن؟
پيامبر (ص): در بهشت نهري به نام كوثر است كه بوي خوش آن خوش تر از مشك و عنبر است
ماسه درون آن از مرواريد سفيد مي باشد كوثر جايگاه اولياء خدا است.
عبدالله: راست فرمودي اينك درختان بهشت را تعريف كن؟
پيامبر (ص): در بهشت درختي به نام طوبي وجود دارد كه پايه آن از گوهر در و شاخه هاي آن
از زبرجد و ميوه هاي آن گوهر درخشان است در بهشت غرفه و محلي نيست مگر اين كه از شاخه
پر ميوه درخت طوبي به آنجا آويزان است.
عبدالله: راست فرمودي آيا نظيري براي آن در دنيا وجود دارد؟
پيامبر (ص): آري و آن خورشيد تابان است كه بر همه زمين ها نورافشاني مي كند و هيچ مكاني
خالي از شعاع نور آن نيست.
عبدالله: راست فرمودي آيا در بهشت بادي وجود دارد؟
پيامبر (ص): آري در آن يك باد است كه از نور آفريده شده كه حيات و شادابي و لذتها در آن
نوشته شده است كه به آن بهاء گويند هرگاه بهشتيان مشتاق زيارت پروردگارشان شوند اين باد
كه از نور عرش پديد آمده نه از سرما و نه از گرما به چهره هايشان ميوزد بر اثر آن چهره هايي
شكوهمند مي يابند و دلهايشان پاك شده و بر نورشان مي افزايد و درهاي بهشت به هم مي خورد
و نهرها جاري مي گردد درخت ها تسبيح مي گويند پرندگان نغمه سرايي ميكنند به طوري كه اگر
اهل آسمانها و زمين آن صداهاي خوش بهشتي را بشنوند از روي شوق و عشق به بهشت مي ميرند
و فرشتگان بر بهشتيان وارد شده و به آنها سلام ميكنند و با احترام به آنها مي گويند خوش آمديد
وارد شويد كه هميشه جاويد در آن خواهيد ماند سلام بر شما به خاطر صبر و استقامتي كه نموديد
كه بهشت جايگاه بسيار نيكي است.
عبدالله: راست فرمودي به من از زمين بهشت خبر بده؟
پيامبر (ص): زمين بهشت از طلا و خاك آن از مشك و عنبر و سنگهاي غلطان آن از در و ياقوت
و سقف آن عرش خداوند رحمان است.
عبدالله: راست فرمودي به من از خوردني هاي بهشتيان خبر بده؟
پيامبر (ص): آنها از جگر ماهي ...كه نامش بهموت است مي خورند...
عبدالله: راست فرمودي به من خبر بده خداوند كدام يك از بهشت و دوزخ را پيش تر آفريده؟
پيامبر (ص): خداوند متعال بهشت را قبل از دوزخ آفريد اگر دوزخ را قبل از بهشت مي آفريد عذاب
را قبل از رحمت خلق مي كرد.
عبدالله: به من خبر بده كه بهشت و دوزخ در كجاست؟
پيامبر (ص): بهشت در آسمان هفتم است و آتش دوزخ در درون زمين سفلي قرار دارد.
عبدالله: راست فرمودي به من خبر بده بهشت و دوزخ چند در دارند و فاصله بين دو در
چقدر است و ارتفاعش چگونه است؟
پيامبر (ص): بهشت داراي هشت در و دوزخ داراي هفت در است فاصله بين دو در به اندازه مسير
هزار سال راه است و ارتفاع آن به اندازه مسير پانصد سال راه و بر آن سرادقي( سراپرده) از طلا
هست كه آستر آن از زمرد مي باشد و در كنار هر دري گروهي از فرشتگان هستند كه تعدادشان
به قدري زياد است كه جز خدا قادر به شمارش آنها نيست.
عبدالله: به من خبر بده آنها چه مي گويند؟
پيامبر (ص): آنها مي گويند: خوشا به حال بهشتيان با آن همه نعمتهايي كه در اختيار آنها گذارده
شده است.
عبدالله: چه كسي با چه قيافه اي وارد بهشت مي شود؟
پيامبر (ص): وارد شدگان به بهشت از زن و مرد به صورت افراد سي ساله وارد مي شوند كه زيبايي
آنها مانند زيبايي يوسف (ع) است و طول قامتشان مانند طول قامت حضرت آدم (ع) است آنها داراي
خلق و خوي محمد (ص) هستند.
عبدالله: بعضي از نعمتهاي بهشت را برايم تعريف كن؟
پيامبر (ص): اگر همه اهل زمين بر پست ترين متاع بهشت با اينكه در بهشت پستي نيست وارد شوند
همه از نعمتهاي طعام آن بهره مند مي شوند و چيزي از آن كمياب نشود. و اگر يك نفر بهشتي آب
دهانش را به درياهاي شور دنيا بيندازد همه آب آن درياها شيرين و زلال خواهد شد و اگر چيزي از
گيسوي او به زمين برسد نور آن مانند نور خورشيد و ماه همه جا را روشن مي سازد.
عبدالله: راست فرمودي حور العين بهشت را برايم تعريف نما؟
پيامبر (ص): حور العين بانوان سفيد روي درشت چشم و نرم همچون پرهاي باز شكاري و پيكرشان
همانند گوهر درخشاني در درون صدف است كه دست به آن نرسيده است.
امام صادق (ع) فرمود:
بر شما باد به تلاوت آيات قرآن چرا كه درجات بهشت به عدد آيات قرآن است وقتي كه قيامت شود
به قاري قرآن گفته مي شود بخوان و بالا برو او هر يك آيه را كه ميخواند يك درجه در بهشت بالا ميرود.
منبع:بحار (جلد 60 ص 241-242-261)